تمام محصولات خوراکی و زراعی که امروزه مصرف میکنیم از همین گونههای وحشی به وجود آمدهاند. درواقع اجداد ما در دوران باستان کمکم بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه با تغییر ژنتیکی آنها را اهلی کردهاند.
بیشک تاریخ و گذشته هر چیز برای ما جالب توجه است. پیشینه تولید و تکثیر محصولات زراعی نیز از این موضوع مستثنی نیست. بهعنوان نمونه شاید برایتان جالب باشد پرکاربردترین مواد خوراکی مانند قهوه یا سیبزمینی از کجا آمدهاند.
به گزارش همشهری آنلاین؛ وقتی پایتان به طبیعت باز میشود بیشک میوههای جنگلی را امتحان کردهاید. وقتی این میوههای جنگلی را با میوههایی که از فروشگاهها و ترهبارهای محل زندگی خود مقایسه میکنید حتما متوجه تفاوت آنها از نظر اندازه و شکل میشویم.
مثلا توت فرنگی جنگلی خیلی کوچکتر از اندازه بازاری آن است که معمولا به توت فرنگی وحشی معروف است. یا در جنگلهای شمال سیبهای ترش جنگلی میروید که اندازهشان کوچک است.
اما واقعیت این است که تمام محصولات خوراکی و زراعی که امروزه مصرف میکنیم از همین گونههای وحشی به وجود آمدهاند. درواقع اجداد ما در دوران باستان کمکم بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه با تغییر ژنتیکی آنها را اهلی کردهاند.
البته اندازه دانه، مزه خوب و فراوانی آنها هم در اهلی کردن دانهها نقش داشته است. این کار یعنی اهلی کردن گیاهان به ۱۰هزار سال پیش باز میگردد. کشاورزان اولیه انواع دانههای زراعی را میکاشتند تا بهترینشان را انتخاب کنند. صد البته که آنها اصلا از علم ژنتیک اطلاعی نداشتند!
اما سوال اینجاست پس چگونه توانستند محصولات زراعی را اهلی و خوردنی کنند؟ درباره این موضوع جرد دایموند زیست شناس و دانشمند آمریکایی تحقیقات کاملی انجام داده است که منبع ما در این مطلب است.
برگردیم به موضوع اهلی کردن دانهها؛ مثلا نخود فرنگی در سال ۸ هزار پیش از میلاد، زیتون حدود ۴هزار سال پ. م، توت فرنگی در سدههای میانی و گردوی آمریکایی پس از سال ۱۸۴۶ اهلی شد. همچنین لوبیا، خربزه، سیبزمینی و بادمجان همگی محصولاتی هستند که نیاکان وحشی ِ آنها تلخ یا سمی بودند و به مرور اهلی شدند.
این در حالی است که هنوز هم برخی میوهها اهلی نشدهاند. مثل بادام که دانه تلخی دارد و هنوز هم بادام وحشی، اهلی نشده است.
حتما میدانید که بسیاری از گیاهان توسط گرده افشانی و توسط نیروی باد تکثیر میشوند. اما در دوران باستان به غیر ازین روش عوامل دیگری هم نقش داشتند. تعداد حیوانات درآن زمان بسیار بیشتراز الان بود، بنابراین بخشی از روند تکثیر توسط حیوانات انجام میشد.
حیوانات گرسنه میوه را میبلعیدند و بعد که حرکت یا پرواز میکردند با دفع فضولات یا تف کردن بزاقشان محصول زراعی اهلی شده را به جاهای دیگر انتقال میدانند و دانهها با این روش هزاران کیلومتر جابهجا و پخش میشدند. مثلا پرندگانی مانند طرقه در تکثیر توت فرنگی، سنجابها در تکثیر بلوطها، خفاشها در تکثیر انبه و مورچهها در تکثیر بسیاری از مواد زراعی تاثیر داشتهاند.
برگردیم سر اندازه میوههای امروزی. در دوران باستان اندازه میوهها کوچک بودند. به عنوان نمونه نخودفرنگیهای وحشی کوچک هزاران سال جمعآوری میشدند، مانند بلوبریهای کوچکی که ما امروزه جمعآوری میکنیم، و در این میان انسان برداشت بزرگترین نوع آن را ترجیح و گسترش داد.
سیبهای امروزی حدود ۷سانتیمتر قطر دارند؛ در حالی که سیبهای وحشی نهایت ۳سانتیمتر هستند. یا چوب بلال فقط به یک و نیم سانتیمتر میرسید، اما کشاورزان سرخپوست مکزیکی در سال ۱۵۰۰ میلادی بلالهایی به طول ۱۵ سانتیمتر پرورش دادند.
کدوحلوایی هم نمونه دیگری ازهمین محصولات زراعی است؛ کشاورزان اولیه توانستند کدوحلواییهای وحشی را که گوشت آنها از دانه آنها بیشتر بود انتخاب و تکثیر کنند. کدوحلواییهای امروزی از همان کدوحلواییهای آمریکایی که هزاران سال پیش اهلی شدند هستند.
حتما برایتان جذاب است که بدانید قهوه این دانه پرطرفدار از کجا آمده است. اتیوپیها هم در اهلی کردن دانههای وحشی مانند گندم و جو مهارت داشتند. اما معروفترین محصولات آنها قهوه بوده که اکنون نیز دانههای قهوه در سراسر دنیا پراکنده شده است.
حتی درخت زیتون نیز از ۴هزار سال پ. م برای روغنش کاشته میشد. در واقع کشاورزان اولیه ناخودآگاه و بهصورت تجربی به راز تکامل محصولات زراعی پی برده بودند.
البته فراموش نشود همیشه رشد یک محصول زراعی راحت و آسان انجام نمیشد. مثلا درختان میوه مانند زیتون، انجیر، خرما، انار و ... تا ۳ سال پس از کاشت محصول نمیدادند؛ برای همین این نوع کشاورزی مناسب افرادی بود که در همان دوران باستان به یکجانشینی خو کرده بودند. یا برخی درختان به پیوند زدن نیاز داشتند. برای همین اهلی کردن چنین درختانی تا دوران کلاسیک طول کشید.
درخت سیب یکی از همین نوع درختان است. سیب جزو دشوارترین درختان میوه برای کاشت و از آخرین درختان مهم اهلی شده در اوراسیا (در دانش جغرافیا و علوم سیاسی، به سرزمین ادامهداری که دو قاره اروپا و آسیا را دربرمیگیرد، اصطلاحأ اوراسیا گفته میشود) بوده است، زیرا نیاز به زدن پیوند داشته است. تا عهد کلاسیک یونانیها یعنی تا ۸هزار سال پس از ظهور تولید خوراک اوراسیا هیچ مدرکی بر اینکه سیب در اروپا و منطقه هلال حاصلخیز کشت شده باشد وجود ندارد.
البته نباید فراموش کرد که جغرافیا نیز در اهلی شدن گیاهان نقش بسیاری دارد. مثلا خیلی از گیاهان و محصولات زراعی و کشاورزی در مناطق کوهستانی اصلا رشد نمیکنند و به خاک حاصلخیز و جلگهای نیاز دارند.
مثلا کوه نشینان گینه نو با محدودیت جدی پروتئین رو به رو هستند. برای همین کودکان در کوهستانهای گینه نو شکم بادکرده دارند. کمبود پروتئین احتمالا علت رواج آدمخواری در جوامع کوهستانی گینه نو بوده است. تا اینکه درنهایت یک ریشه خوراکی جدید یعنی سیب زمینی شیرین از آمریکای جنوبی به گینه نو رسید. زیرا سیب زمینی شیرین در ارتفاع هم رشد میکند. نتیجه ورود سیبزمینی شیرین انفجار جمعیت در مناطق کوهستانی بود.